سفارش تبلیغ
صبا ویژن


   از ساندیس تا تحریم
   نوشته شده توسط :اویس در 88/12/27 - 9:11 ص

   ...  جریان ساندیس از ابتدای اردو با بچه ها بود، شاید میشه گفت با اونا منزوج شده بود. به هر حال ..
که آخرشم کار دست ما داد، فقط ما نه بلکه همه !
ماجرا از اونجایی شروع شد که توی اردوگاه (فکر کنم میثاق) اهواز، آقایون هوس خوردن ساندیس بهشون دست داد، خوب یکی بانی شد و برای همه ساندیس خرید و از اونجایی هم که با اردوگاه خانوما فاصله زیاد بود، لذا برای اونا نخرید و نصیبشان نشد !D:
از قضا فردای اون شب عکسهای مربوط به ساندیس خوری آقایون لو رفت !!! که البته عمدی نبود و خیلی تصادفی شد ...
یه پرانتز اینجا باز کنم - یکی خانوما روز قبل توی دهلاویه همه رو بستنی مهمون کرد، که البته فکر کنم به دلیل عدم اطلاع رسانی به آقایون کسی متوجه نشد! - پرانتز بسته.
به غیر از ساندیس خوری آقایون، صبح بعد از دهلاویه (هویزه) یکی آقایون به خاطر گرفتن معافیت سربازی به آقایون بستی داد ولی خانوما ....
که با لو رفتن بستی هویزه و ساندیس اهواز دیگه خانوما تاب نیاوردن و آقایونو تحریم و تهدید کردند که مِن بعد هر چیزی که خریدند، فقط برای خودشون می خرند و به آقایون نمی دن!
راستی اینو یادم رفت بگم که خانوما از رانی‌های توی اروندکنار هم محروم مونده بودند!!!!!
و این باعث شد به ما(من و ابوالفضل و مهدی) که رابط و واسط آقایون و خانوما بودیم به دید دو رو یا بهتر بگم دو وَر(یعنی هم این وَری و هم اون وَری) نگاه بشه، اونم تو دل ...، یعنی اتوبوس خانوما !
لذا طبق این تحریم آقایون از چیپس و بستنی خرم آباد محروم محروم محروم شدند .
ما هم از اونجایی که دوست نداشتیم نزاعی بین این دو اتوبوس در بگیره و می‌خواستیم جلوی یه اختلاف حتمی رو بگیریم، مجبور بودیم، هم دست آقایون رو کوتاه نکنیم و هم دست خانوما رو !!!!

پ ن 1: اگه اطلاع رسانی به موقع و درست صورت می‌گرفت، حتما چنین نمی‌شد.
پ ن 2: با نگفتن بعضی چیزا و راز دار موندن، می‌توان از بروز برخی اختلافات جلوگیری نمود.
پ ن 3: اصلا ما که برای خوردن و این چیزا اونجا نرفته بودیم، هدفمون چیز دیگه‌ای بود !!
پ ن 4: عکسای ساندیس خوری و ... رو هرکی داره برام بفرسته تا بزارم.




  • کلمات کلیدی : ساندیس
  • ... نظر ...

    <      1   2