سلام به هم پلاکی های بلاگی 5 !
امیدوارم دلهامونو جا گذاشته باشیم، نه کفشامونو ...
اومدیم تا قلمگری کنیم از روایت راویان خوب از دسته راهیان نور ... که باشه بَرا بَد !!!
...
" تنها چند ساعت بیش نیست که از مهمونی شهدا دور شدیم، مثل اینکه داره از فیوضاتشون، کم میشه و اولین دلیلش همین شام امشبه که قسمتمان نون و پنیر شد! " اینو یکی از دوستان توی خرمآباد موقع شام گفت.
آخه تا اونجا بودیم حتی از غذایمان هم کم نگذاشتند !!! نمی دونم رفته بودم مهمونی خونه خاله یا مهمونی شهدا ...
فقط خیلی خوش گذشت.