سفارش تبلیغ
صبا ویژن


   شرط اول قدم را نداشتم
   نوشته شده توسط :مهدیه در 88/12/24 - 7:39 ع

یکی – دو ماه قبل از سفر خیلی مشتاق بودم که با دوستان انشا نویس (همین بلاگر های خودمان) راهی جنوب شوم . اما یکی دو هفته قبل از اردو دیگر خبری از آن همه ذوق و شوق سفر و هوای جنوب داشتن نبود . تا همان لحظه های اخر هم تردید داشتم . بین رفتن و نرفتن گیر کرده بودم . می گویند اینجور سفرها را باید بطلبند ؛ یعنی تا شهدا نخواهند قسمتتان نمی شود ! نمی دانم درست است یا نه ... بالاخره ما که رفتیم . یحتمل شهدا خیلی دوستمان داشتند !!

جایتان خالی سفر خوبی بود ، اما سختی زیاد داشت ... یعنی برای منی که اصلا  رفتنم به عشق شهدا نبود ، برای منی که رفتم ، فقط برای اینکه رفته باشم  سخت بود !

خدا نصیبمان کند کمی معرفت !




  • کلمات کلیدی :
  • ... نظر ...