سلام و عرض ادب محضر شاهد بزرگوار . ما اصفانيا كه از نيمه راه همسفراني يافتيم بسسسسسسسسسس لر آ ... ( شوما لر را تعبيري ديگر كنيد!!) كه ماجراها ساختند براي خواهران اصفهاني. و اين باعث شد تا قدر بدانيم آنچه از دست داده بوديم تا چند ساعت زودتر برسيم. -- اين از بند 1 و 2 . در مورد بند 3 هم آ گفتي. اگه ميزاشتن اينا تشريف بيارن تا اصفهان آ مثلا يه جاوايي مثلي ميدوني امام عملياتي فتح امبين ميشد آ نزديكاي باغهاي گل محمدي كاشان هم مقتلي از شهداي گمنام برپا ميشد هم جالب بود. البته اينا عرض كنم ها اگه قرار بود اردوو برپا بشه آ بروبچ بلاگي همگي وخيزن بيان اصفهان ..ما اينقدا هم جا برا پذيرايي نداشتيمااااااااا . ياددون نرفدس كه اصفاني جماعت حسابي جيبشا بيشتر از دلش داره.

سلام شاهد

ما كه پا به ركابتان تا آخر بوديم.

بند 4 را كه ما هم مشهود نبوديم اي شاهد شهودات

سلام حاجي ...

واسه ما كه نيمه راه نبود ، انتهاي خط بود .

اتفاقا كوثر هم مي گفت چرا نمي آييد شمالف اونجا كه آب و هواش از جنوب بهتره و ... كه قرار شد بازديدي هم از مناطق جنگلي !!! شمال ترتيب بديم و خراب بشيم، هموجايي كه خونشون روبروي يه سينماست!

مورد 4-5 هم نوش جونتون، گواراي وجود، دوستان بجاي ما!

اين مورد سه رو خوب اومديد ها . کلي مشعوف شديم .