روزها که میگذرد
می آید روزی که یک هو ، دلت می گیرد برای آن همه سادگی و صفایی که بود، برای آن همه قشنگی که بود، برای تک تک خاطراتت با دوستانت
روزها که میگذرد ،
نگاه می کنی و می بینی هنوز چند صباح نگذشته است که باز در حال اضمحلالی بین این همه کاغذ و قلم و آدم و دود و ماشین و برج
نگاه که می کنی می بینی روزها را ، که می گذرند ..
پا نوشت:
دلم تنگ شد، یاد اینجا افتادم
بی اختیار باز کردم و نشستم به نوشتن، عذرخواهی