سلام علیک بر جمیع کاروان از بلاگ تا پلاک
به دلیل دیر رسیدن یوز و پسورد من الان سفرنامه رو می نویسم.
با شرمندگی فراوان.
سلام علیک
از کربلای ایران برگشتم.
فکر می کردم اگر این دفعه از این سفر برگردم درست شدم یه جورایی آدم شدم.
ولی الان یاد اون حرف ارزشی یکی از بزرگان افتادم که فرمودند:کربلا بری و آدم نشی ُفایده نداره.
ولی بنده های خدا جاتون خیلی خالی بود .امسال یه جا هایی ما رو دعوت کرده بودن شهدا ُ که
به قول معروف ما کجا محل قتلگاه شهدا کجا.بله قتلگاه ?? شهید گمنام که حدود ? کیلومتر بعد از
شرهانی بود.از میانه اون همه کاروان ُ کاروان ما انتخاب شده بود.هنوز هم نمی دونم چرا؟؟؟؟
راستی اسم کاروان ما از بلاگ تا پلاک بود.{وبلاگ نویسان دینی}
بچه های خدادوست و بی ریا.صفا و صمیمیتشون چشمان آدم رو بینا می کرد.
تو این سفر تنوع بسیار زیادی داشتیم.از اتوبوس بگیرید تا مسافران.
از تازه عروس و داماد و ذوج های خوشبخت و خواهر و برادر هایی که از یک فامیلی بودن و .....
خاطره ی بدی نداشت این سفر البته چرا داشت.
مسموم شدن یکی از دوستان با صفامون و وداع با کربلای ایران.
تو این سفر هم من ماهیت حودم رو آشکار کردم.خیلی مسئولین ر و اذیت کردم.خیلی شیطونی کردم.که امید وارم به بزرگواری خودشون ببخشن.
البته از مسئولین هر چه طلب جایزه کردم پای مسابقه رو به میان کشاندن.
منم به خاطره اینکه ریا نشود در مسابقه شرکت نکردم.
خداییش از جون و دل زحمت کشیدن.اجرشون با سیدالشهدا.
شهدا امسال مارو با دوستداران خودشون هم آشنا کردن از بچه های با عشق ایلام بگیرید تا کبوترهای
امام رضا وپیک های آسمانی حرم بی بی فاطمه معصومه(س) لهجه زیبا اصفهان و چالوس و دزفول و کرج
و آخریش تهران.
خلاصه خلاصه خلاصه .... خیلی سفر زیبا که پر از درس و پند بود.
خدایا ُ بی کران شکر.الحمدالله رب العالمین.
بنده های خدا این حقیر منتظر دعای پاک شماست.
به امید دعوت دوباره ی شهیدان خدایی
یا علی.