سفارش تبلیغ
صبا ویژن


   من حقم است هشت گرفتم
   نوشته شده توسط :س.سعید در 89/4/26 - 1:31 ع

http://yeki1dooneh.files.wordpress.com/2009/07/imam-mahdi-aj.jpg
من حقم است هشت گرفتم چرا که من
یک جمله هم نساخته ام با دوازده!
با چند نمره باشد اگر رد نمی شوی
یک، دو، سه... هفت، هشت، نه آقا دوازده
بی تو تمام اهل قیامت رفوزه اند
ای نمره ی قبولی دنیا، دوازده!
ثانیه های کند توسل می آورند
یا صاحب الزمان خدا، یا دوازده!
حالا که ساعت تو چشم خدا یکی است
آقا چقدر مانده زمان تا دوازده؟
حالا اگر نشد ولی یک روز می شود
ساعت به وقت شرعی زهرا(س)، دوازده
................................
دوباره شنبه ای دیگر




  • کلمات کلیدی : دوازده
  • ... نظر ...

       من، ساده اسیر این همه سادگی شدم..
       نوشته شده توسط :حاج جمال در 89/4/23 - 5:22 ع

    روزها که می‌گذرد
    می آید روزی که یک هو ، دلت می گیرد برای آن همه سادگی و صفایی که بود، برای آن همه قشنگی که بود، برای تک تک خاطراتت با دوستانت
    روزها که می‌گذرد ،
    نگاه می کنی و می بینی هنوز چند صباح نگذشته است که باز در حال اضمحلالی بین این همه کاغذ و قلم و آدم و دود و ماشین و برج
    نگاه که می کنی می بینی روزها را ، که می گذرند ..

     

    پا نوشت:
    دلم تنگ شد، یاد اینجا افتادم
    بی اختیار باز کردم و نشستم به نوشتن، عذرخواهی




  • کلمات کلیدی : دچار
  • ... نظر ...

       به سوی آسمان راهی باید جست...
       نوشته شده توسط :مسافر در 89/4/21 - 4:31 ع

     

    جانباز شیمیایی

    سرفه های بی امان، سوزش سینه، تاول روی تاول، تنگی نفس همه و همه گواهی پرواز می دهند
    اما قفس تنگ دنیا را وسعت پرواز نیست.
    نگاه عمیقت را به آسمان پیوند می زنی، دیار آشنایی که سال هاست میهمان وجود بی نهایتت شده
    در سکوت سرشاری که از لبانت می تراود می گویی:

                                 دنیا برای نفس کشیدن تنگ است به سوی آسمان راهی باید جست !

    ...
    ...
    ...

    صدای سرفه هایت آرام می شود. رنگ کبود صورتت گواهی پرواز می دهد.
    با یک دنیا اشتیاق قفس تنگ دنیا را می شکنی و

                   آسمانی می شوی ...

    ...............................................................

    > از غربت تو چه بگویم که حق مظلومیتت را ادا کرده باشم !
    >> هرچند که احساس سوختن را به تماشا نمی توان نشست و تا نسوزی درد سوختن را نمی‌فهمی
    اما اگر وجدان خود را به قضاوت بگذاریم آیا حرمت سالها درد و رنج جانبازان شیمیایی را حفظ کرده ایم؟!

    >>> جهت روشنگری: تصویر بالا حاصل جستجوی اینترنتی است و مربوط به یکی از پرستوهای مهاجری است
    که افتخار جانبازی در راه حق را دارد. از وضعیت کنونی ایشان اطلاعی ندارم !




  • کلمات کلیدی : آسمان، شهادت، جانباز...
  • ... نظر ...

       امدم تا نگن مرده!!!
       نوشته شده توسط :س.سعید در 89/4/19 - 6:55 ع

    سلام
    اینم یاد گذشته های دور،دور.....اما خیلی،خیلی نزدیک، نزدیک تر از ان که تو فکرمیکنی
    گذشته نزدیک
    مبعث حضرت رسول(ص) رو هم تبریک عرض میکنم
    گلایه نویس:وبمون هم حدودیک هفته است توسط بلاگفا مسدود شده بنده به پلاکفا رفتم(موقتا)
    http://fatemyion.pelakfa.com/
    سید سعید



  • کلمات کلیدی :
  • ... نظر ...

       شهدای اینجا دیگر تشنه نیستند!
       نوشته شده توسط :جاده مه گرفته در 89/4/15 - 9:33 ص

    «امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم. آب را جیره بندی کرده ایم. نان را جیره بندی کرده ایم. عطش همه را هلاک کرده، همه را جز شهدا، که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیده اند. دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنه ات پسر فاطمه(س)!

     

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    یادداشتهای باقی مانده از یکی از شهیدان گردان حنظله...



  • کلمات کلیدی :
  • ... نظر ...