سفارش تبلیغ
صبا ویژن


   عهد نامه بچه دبستانی ها با ولایت
   نوشته شده توسط :سیب‌های کال در 89/3/24 - 8:48 ع

با کلید صمدی ، قفل سخن بادا باز
برسد دست امام شهدا ، محرم راز
از سوی نسل سوم ، شصتی و پنجاهی ها
چشم امید شما ، بچه دبستانی ها
سالها پیش به ما درس حسینی دادی
روح آزادگی و غیرت دینی دادی
از دل آتش سینا ، قبسی آوردی
بر دل مرده ، مسیحا نفسی آوردی
سخنت ، بر شب عصیان ، فلق ایمان زد
دم حق بر تن این پیکره بی جان زد
تا عصایت سوی وجدان خلایق چرخید
قبطیان را، یم آگاهی مردم بلعید
دشمنان از سخنت ، آتشی از خشم شدند
مثل ماری که به تن دیده دوصد زخم، شدند
گوش بر زنگ ، بدنبال رهی ، روزنه ای
مثل قطاع طرق  در پس هر گردنه ای
گفته بودند: "که این راه به بن بست رسید
نوبت این بچه های دهه شصت رسید"
گفته بودند: "جماعت! گه بهروزی ماست
این بزنگاه ، همان فرصت پیروزی ماست"
گفته بودند: "که اینها همگی خاموشند
همه از بارقه و جاذبمان مدهوشند
سخت در بند فریبایی دنیا شده اند
بمب بودند ولی یکسره خنثی شده اند"
گفته بودند: "که اینها همه کودک بودند
غرقه در بازی ماشین و عروسک بودند
 بعد سی سال خمینی ز کجا بشناسند
طفلکان غیرت دینی ز کجا بشناسند
رخت یاری ، به تن آهنی دشنه کنیم
با دو صد زور و ریا ،توطئه و فتنه کنیم
زر فرعون بگیریم ، و گوساله کنیم
ختم با مهر خود این نهضت سی ساله کنیم"
غافل از این که به ما درس پدر ارث رسید
نفرت از حیله گوساله زر ارث رسید
با بصیرت کمر توطئه را خم کردیم
خوابشان را همه آشفته و در هم کردیم
***
گرچه آن روز که بودی همه کودک بودیم
غرقه در بازی ماشین و عروسک بودیم
آنچه در آینه بازی ما پیدا بود
جنگ و مجروح و شهید و سخن آقا بود
پدران گر ز شب ظلم و ستم کوچیدند
و ز صد ره، ره این مزرعه را بگزیدند
ما از اول به همین مزرع نو ریشه زدیم
تحت فرمان شما بیرق اندیشه زدیم
چشم  خود را به طلوع سحری وا کردیم
ره این قافله، از کودکی امضا کردیم
نگذاریم شب دهکده ، تکرار شود
عهد ما با تو، به دست کسی انکار شود
سامری دست سیه را به تن خاک کند
اثر راه تو از پیش نظر، پاک کند
نگذاریم جهان توطئه چینی بکند
زنده باشیم و علی خانه نشینی بکند
پیشیان را ، تو اگر سید و مولا بودی
از همان کودکی آقا پدرما بودی
پدرا از تو به سر، شور حسینی داریم
و به دل ، گوهر لبیک خمینی داریم
ما به تکبیر تو آقا همه قامت بستیم
و مکبر همه تا روز قیامت  هستیم
ننگ بر ما اگر از ترس، سری خم کردیم
مرگ بر ما اگر از راه ولی بر گردیم
تا نفس در قفس سینه و خون در رگ ماست
جانشین خلفت ، خامنه ای رهبر ماست
تا ابد، ما همه سر باز توایم، خامنه ای

فاطمه موسی  




  • کلمات کلیدی :
  • ... نظر ...

       .
       نوشته شده توسط :س.سعید در 89/3/24 - 5:31 ع

    با سلام به دوستان عزیز

    چه زمان عجیب وغریبیه الان در یک جای دارم به روز می کنم که گذر هیچ کسی انشاالله به انجا نیافتد....اما اینجا روداشته باشید که امکانات اینجا انقدر زیاد که نگو نپرس ....فکرش نمی کردم اینجا با این همه امکانات باشه ،بدم نشد .....اما نپرسید که کجام چون معذورم بگم....یعنی نمی خوام که بگم ...فقط محتاج دعای شما خوبان هستم

    اینارو گفتم تا بدونید همه چیز اونجوری که شما فکر می کنید نیست....

     




  • کلمات کلیدی :
  • ... نظر ...

       اطلاعیه !
       نوشته شده توسط :مخ تش در 89/3/24 - 12:49 ص


    با سلام خدمت همه دوستان محترم و محترمه
    فرا رسیدن ماه رجب رو خدمت تک تک دوستان تبریک عرض نموده و شدیداً التماس دعا دارم !
    ‌طبق اخبار رسیده از اینور و اونور فلش‌های نام برده به دست جناب مدیر اردو رسیده !

    بر اساس این شایعه ؛

    بند الف : دوستانی که زحمت کشیدنُ 5 تا پُست توی این وبلاگ دارن ، نام ، نام وبلاگ ، لینک مستقیم وبلاگ و آدرس دقیق پستی خودشون رو برای آقای مدیر ایمیل کنند و ضمن عرض ارادت و خسته نباشید و تشکر از اردو ( !! ) یادآوری کنن که پنج تا پُستشونُ نوشتن !!

    بند ب : دوستانی که تعداد پست‌های کمتر از حده تعیین شده دارن، با الگو گرفتن از سال همّت مضاعف ، تلاش مضاعف نموده و پس از کامل سازی تعداد پستها به بند الف مراجعه نمایند !

    بند پ : دوست خوبم " فِنچ " با وبلاگ جاده مه گرفته برنده‌ی فلش طلایی خواهد بود !!

    بند ت : لازم به ذکر است که به ایشون، ایشون و خانوم فرهنگی فلشی تعلق نخواهد گرفت ! دلایل آن نیز محفوظ خواهد ماند !


    پ.ن : بر آن اُمیدیم که مدیر اردو این پست را حذف یا ویرایش ننموده و فلشه مارا نیز مثل دیگر دوستان به ما اهدا نمایند ! (‌ ضمن این که فلش آبی رنگ مد ّ نظر این جانب میباشد‌ !  )
     
    با تشکر



    ... نظر ...

       گردگیری
       نوشته شده توسط :اویس در 89/3/2 - 2:54 ع

    امروز روز فتح خرمشهر که هست و
    صبح یکی از دوستان اینو : "فتح خرمشهر فتح خون نیست،فتح ارزش هاست" ، آف گذاشته بود و
     همایش پارسی بلاگ و
    یاد قدیما و یاد با آن روزگاران یاد باد و
    حتی دیدار بچه های اردوی قدیم و
    این همه گرد بلاگ تا پلاک و
    به قول مخ‏تش دلتنگی  و (البته دلتنگ اردو) و
    تازه غرش مدیر اردو توی همایش و
    و ... 
    باعث شد، که اینو بزارم ...



    ... نظر ...

       دلتنگی !
       نوشته شده توسط :مخ تش در 89/3/1 - 11:21 ع



    ت
    ن
    گ
    شُ
    د
    ه
    .
    دل رو عرض می کنم ...





  • کلمات کلیدی :
  • ... نظر ...