سفارش تبلیغ
صبا ویژن


   سنگر گرفته ای رفیق ... ؟
   نوشته شده توسط :تسنیم در 88/12/26 - 1:57 ع

زمزمه های سید اهل قلم در فضا پیچیده بود ، صدایش رسا و زنده بود .

چه می گویم تعجب ندارد ، شهیدان زنده اند ، این است دلیل آنکه صدای او به گوش دل می رسد و صدای من و امثال من سالهاست که گوش مرده هایی همچون خودم را پر کرده است .

اروند بود آنجا

عبور از آن معبر ها ناخودآگاه تو را به سکوتی فرا می خواند
نه بگذار بهتر بگویم باید سکوت می کردی تا می شنیدی آنچه به دلت سرازیر می شد

جلوتر نمایشگاهی بود از کتاب

و من هم که سابقه ای خراب ، تنها چیزی که نمی توانستم در مقابلش مقاومت کنم خرید کتاب بود .

مملو بود از کتاب هایی که مدت ها به دنبالش بودم

تشنه ای به آب رسیده بود گویا ...!

تا آنجا که جیبمان اجازه می داد خود را سیراب نمودیم .

اما این سیرابی موجب شد از گروه جدا شوم و در واقع آنها را گم کردم ، هرچه گشتم اثری از آنها نبود که نبود .

کنار اروند رود نشستم تا کمی تماشایش کنم ، جمعی آنطرف تر نشسته بودند راوی ِ روحانی برای آنها صحبت می کرد حرفهایش به دلم نشست به جمعشان پیوستم .

.

.

می گفت : عزیز ِ دل من این خاک ها که می بینی این جبهه ای که تو می نامی اش ، امتحانش را در جنگ پس داده ، اینجا دیگر جنگ نیست جنگ اینجا تمام شده است . جنگ امروز تو در شهر است تو باید در آن هیاهو و شلوغی پیروز میدان شوی تو باید آنجا بجنگی ، اینجا پشت جبهه توست تا می توانی اینجا خودت را تجهیز کن و مجهز باش ، یا علی گو برخیز و بسوی جبهه ی خودت .

.

.

.

می گفت : هیچگاه امام به آنان نگفت نماز اول وقتتان فراموش نشود ، مراقب چشمانتان باشید مبادا به نامحرم چشم بدوزید و  سفارش های دیگر که من ِ بیچاره هنوز در تک تکشان گیرم .

امام به آنان گفت : «جنگ ما جنگ عقیده است ، و جغرافیا و مرز نمی شناسد و ما باید در جنگ اعتقادیمان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم... و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند... ما می گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم.»

شنیده ای گویند چونکه صد آید نود هم پیش ماست امام آنان را برای یاوری از مولایمان آماده می کرد پس بی دلیل نیست آنان که رفتند اینگونه پر آوازه اند و اینچنین به مقام ِ والای شهادت رسیدند .

دیگر برای آنان انجام واجبات و ترک محرمات و ... دشوار نبود چونکه آنان خود را در محضر مولایشان می دیدند و برای لحظه ی ظهورش آماده می شدند .

این است مشکل نرسیدن ما ، باید در حضورش باشیم تا به محضرش ره یابیم .




  • کلمات کلیدی :
  • ... نظر ...