• وبلاگ : از بلاگ تا پلاك
  • يادداشت : نمي فهمم !
  • نظرات : 1 خصوصي ، 2 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مخ تش 
    پيغام خصوصيتو چك كن !
    پاسخ

    نمي فهمم ديگه
    + حاج محمد 
    طلائيه جاي عجيبيه .
    مگه ميشه آدم پاهاش رو روي خاکي بذاره که محل شهادت سردار خيبر شهيد همت، برادران باكري و قطع شدن دست شهيد خرازي باشه و اشک نريزه ؟
    مگه ميشه آدم جايي باشه که خانم صديقه طاهره هر روز به اونجا سر ميزنه (به روايت سردار افاقهي) و دل آدم نشکنه !
    ممکن هم هست يکي که شما ديدي سه راه شهادت نشسته و به دوردست نگاه ميکنه و اشک ميريزه، چشاش به هورالعظيمي خيره شده باشه که از اونجا فقط ديد داره و هورالعظيم براش تداعي کننده خيلي چيزا باشه .
    بايد دل داد .
    بايد قدر دونست .
    همين و بس ! ياعلي
    پاسخ

    نگين نميشه كه شد ... بايد دل داد ، اما اگه دلي برات مونده باشه